بيماری کوه گرفتگی

 

:Brisket disease / High mountain disease

اين عارضه هنگامی رخ مي دهد که بنا بر هر دليلی

فشار خون سرخرگ ريوی افزايش پيدا بکند و خون به

داخل بطن راست پس زده شود که در نتيجه آن قلب راست

در دام بروز مي نمايد. CHF بزرگ مي شود و در ﻧﻬايت علائم

علت اصلی اين بيماری هيپوکسی است که در ارتفاعات

Tunica اتفاق مي افتد و منجر به هيپرتروفی عضلانی ناحيه

در سرخرگ ريوی مي شود. Media

از گروه يونجه ) ) Locoweed تغذيه با گياهان خانواده

به علت داشتن سلنيوم زياد و سميت آن حيوان را مستعد

به بروز اين عارضه مي آند.

پنومونیهای مزمن و بيماری های انگلی ريوی نيز

مي تواند باعث ايجاد اين بيماری شود.

علائم بالينی:

علائم اوليه شامل ادم در ناحيه بريسکت (قبقب )

ناحيه ونترال حفره صدری و ادم دست و پا است . نبض

وريد وداج و اتساع آن ممکن است وجود داشته باشد.

ديسپنه و تاکی پنه اغلب وجود دارد . اين دامها

دچار تاکی کاردی مي باشند که به علت نارسايی دريچه

سه لتی، ممکن است صدای مرمر نيز شنيده شود.

اين بيماری بيشتر در گاو است و در اغلب موارد

گوسالهها را نيز درگير مي آند.

درمان:

عبارت است از خارج کردن دام از ارتفاعات و در مان

عوامل بوجود آورنده اين عارضه مانند برونکوپنومونی

و يا بيماریهای انگلی ريوی و عوامل تغذيهای.

بیماری Cerebral Anoxia

 

اين بيماری هنگامی رخ مي دهد که به هر دليلی

اکسيژن رسانی به مغز کاهش يافته باشد.

تمام عواملي که منجر به حالتهاي مختلف آنوکسی در

دام مي شوند، مي توانند باعث بروز اين بيماری نيز

گردند مانند:

مانند مسموميت با نيتريت :Anemic Anoxia (1

مانند مسموميت با اسيد :Histotoxic Anoxia (2

هيدروسيانيک

Acute Heart failure مانند :Stagnant Anoxia (3

مانند پنومونی پيشرفته و :Anoxia Anoxia (4

ارتفاعات

همچنين کمبود مس نومونيا نارسايی های حاد قلبی

سختزايی و... مي تواند باعث بروز اين بيماری شوند.

علائم بيماری:

الف) در فرم حا د که به علت فلج تمام فعاليتهای

مغزی اتفاق مي افتد،علائم عبارتند از بی هوشی و فلج

هر چهار دست و پا، لرزش عضلانی (که از اطراف سر شروع

شده و به تنه و پاها مي رسد). در ادامه حيوان زمين

گير شده و دچار تشنج مي گردد و سرانجام مي ميرد.

ب) در فرم مزمن دام دچار کوری ضعف عدم تعادل

دپرس شدن و سستی مي گردد. گاهی لرزش عضلانی و تشنج

نيز ديده مي شود.

درمان:

جهت درمان مي بايست علاوه بر از بين بردن عامل

اصلی، اقدام به اکسيژن تراپی (مانند از استفاده از

چادر اکسيژن) نمود.

آبسه های مغزی

 

آبسه های مغزی بيشتر در دامهای جوان (زير يکسال )

شايع است ، ولی گاهی در دامهای مسن تر نيز ديده

مي شود که باعث اشغال شدن فضای کاسه سر گشته و باعث

تحريک مراکز حرکتی در مغز مي گردد.

طرز ايجاد بيماری:

1 خون : بيشترين حالت مربوط به اين عامل است .

معمولا همراه با آبسه های مغزی، مننژيت هم بوجود

مي آيد.

آبسههای مغزی مي تواند متعاقب عفونتهای قارچی،

ديفتری گوساله ها، بيماری ميلوئيدوز گوسفند، استاف

اورئوس دربره ها بوجود آيد.

2 وارد شدن عفونت از نواحی اطرافی به مغز:

در برخی موارد (مانند بيماری ليستروي وز)، باکتری

خودش را از طريق اعصاب محيطی و از ناحيه بينی و حلق

به مغز مي رساند.

نيز مي تواند باعث Nasal Septum همچنين عفونتهای

بوجود آمدن اين عارضه شود.

همچنين گزارشاتی در مورد ايجاد آبسه های مغزی

متعاقب قطع شاخ و فونتهای گوش ميانی وجود دارد.

3 وارد شدن عفونت به طور مستقيم به داخل کاسه

سر

علائم بالينی:

حيوان ظاهری آشفته و زشت دارد . اين حيوانات گيج

مي باشند و گاهی علائم ناشی از تحريک اعصاب حرکتی

(مانند هيجان، حرکات غير ارادی و تشنج ) را از خود

بروز مي نمايد.

تب خفيف مي باشد و کوری مي تواند يک طرفه و يا

دوطرفه باشد ولي اندازه قطر مردمک دو چشم با هم

برابر است . گاهی عدم تعادل، چرخش سر به يک طرف نيز

بروز مي نمايد.

از ديگر علائم مي توان به کم اشتهايی، دپريشن،

ترشح بزاق، عدم توانايی در جويدن و بلع و دهان باز

اشاره نمود.

درمان:

تنها راه استفاده از آ نتی بيوتيک است که معمولا

جواب نمی دهد چون ورود آنتی بيوتيک به داخل آبسه کم

است.

ضربه مغزی:

علائم ناشی از ضربات مغزی بستگی به محل ضربه و شدت

آن دارد.

در ابتدا شوک عصبی شروع مي شود و سپس حيوان يا

بهبود پيدا مي کند و يا تلف مي شوند.

عواملی که باعث ضربات مغزی مي شوند:

1 ضربات مستقيم به سر مانند تصادفات، بستن سر

حيوان، حمل نقل و شاخ سوزی.

2 عواملی مانند صاعقه زدگی و برق گرفتگی.

3 مهاجرت لاروهای انگلی به مغز مانند ستاريا

همچنين مهاجرت لارو استرئوس اوويس در گاو. ،(Setaria)

4 خونريزی های مغزی ناشی از فشار زايمان و سخت

زايی.

علائم بالينی:

به دنبال بروز شوک ممکن است دام دچار بی هوشی شود

که مي تواند همراه با تشنج باشد . مردمک گشاد است و به

نور جواب نمی دهد و حيوان جايی را نمی بيند. تنفس آهسته

و نامنظم است.

ممکن است خونريزی از بينی و گوشها وجود داشته

باشد که با لمس کاسه سر ممکن است محل ضايعه ديده شود.

گاهی بعد از بهبود ی يکسری علائم عصبی تا آخر عمر

باقی مي مانند. اين مشکلات عبارتند از کوری دائمی،

فلج يکطرفه و تشنج.